ایستگاه

مکانی برای توقف٬ تفکر و تبسم

ایستگاه

مکانی برای توقف٬ تفکر و تبسم

لعنت

ای نفرین بر کسانی که باعث و بانی این سرعت مزخرف اینترنت شدن که ما حتی برای دیدن نمره‌هامون هم باید ساعت ها  منتظر باشیم !

.

.

.

توضیحات : در این مورد خاص دیگه نمیتونم بخندم !

یک دعای زیـــبـــــا

امام سجاد (علیه السلام) می فرمایند:

و لا ترفعنی فی الناس درجة إلا حططتنی عند نفسی مثلها و لا تحدث لی عزا ظاهرا إلا أحدثت لی ذلة باطنة عند نفسی بقدرها

خدایا، مرا در نظر مردم درجه اى به بالا مبر مگر آنکه به همان قدر در نفس خود خوارم گردان و عزتى آشکار را نصیب من نکن مگر آنکه به همان قدر در نفس خود ذلیل گردانی.

أعزنی و لا تبتلینی بالکبر

مرا عزیز گردان و به خودبزرگ بینی دچارم مکن


نردبان این جهان ما ومنـیست                          عـاقـبـت ایـن نــردبـان افـتـادنـیـسـت

لاجرم آنکس که بالاتر نشست                          استخوانش سخت تر خواهد شکست

به دنیا لبخند بزن ...

وقتی تلویزیون میبینم یا رادیو گوش میدم٬ وقتی روزنامه میخونم٬ فقط خندم میگیره!

وقتی به کارای مردم فکر میکنم٬ به رفتارشون٬ به اخلاقشون٬ فقط خندم میگیره!

وقتی به رفتار و کارایی که کردم فکر میکنم٬ فقط خندم میگیره!

دیگه وقتی خودم رو تو آینه میبینم خندم میگیره!

دیگه حسرت نمیخورم٬ فقط میخندم!

برام مهم نیست٬ دیگه از هیچکس و هیچ چیز متنفر نیستم!

یه پیشنهاد: به هیچ چیز اعتراض نکن٬

اینجوری میشه راحت تر زندگی کرد!

من امتحانش کردم! وقتی به چیزی برمیخوری که مطابق میلت نیست سرت رو بنداز پایین!

شاید اولش سخت باشه ولی بعدا فقط خندت میگیره ...

بهترین لحظات زندگی از نگاه چارلی چاپلین

عاشق شدن ...  

بدون دلیل بخندی ... 

عضو یک تیم باشی ... 

دوستای جدید پیدا کنی ... 

آخرین امتحانت رو پاس کنی ...

آنقدر بخندی که دلت درد بگیره ...  

عصر که شد کنار ساحل قدم بزنی ...    

وقتی اونو میبینی دلت هری بریزه پایین ...  

از بالای تپه به غروب خورشید نگاه کنی ... 

لحظات خوبی رو با دوستانت سپری کنی ... 

به آهـنـگ مورد علاقـت از رادیـو گوش بدی ...  

یکی رو داشته باشی که بدونی دوستت داره ...   

کسانی رو که دوستشون داری رو خوشحال ببینی ...

برای خودت تو آینه شکلک در بیاری و بهش بخندی ...  

به رختخواب بری و به صدای بارش بارون گوش بدی ...    

بعد از اینکه از مسافرت برگشتی ببینی هزار تا نامه داری ...

یه دوست قدیمی رو دوباره ببینی و ببینی که فرقی نکرده ...

تلفن نیمه شب داشته باشی که ساعتها هم طول بکشه ...

بطور تصادفی بشنوی که یک نفر داره از شما تعریف می‌کنه ...

آهنگی رو گوش کنی که شخص خاصی رو به یاد شما مـیـاره ...

از خواب پاشی و ببینی که چند ساعت دیگه هم می‌تونی بخوابی ...

توی شلواری که تو سال گذشته ازش استفاده نمی‌کردی پول پیدا کنی ...

یادت بیاد که دوستات چه کارهای احمقانه ای کردند و بخندی و بخندی و ... باز هم بخندی ...

بدون شرح ...

میگن شکست مقدمه‌ی پیروزیه !

.

.

.

امیدوارم نویسنده‌ی کتاب زندگیتون اهل مقدمه چینی نباشه! یا حداقل به یه مقدمه‌ی کوتاه و ساده بسنده کنه ... !